چه چیزهایی یک کسب و کار موفق را می سازد؟
کسب و کار موفق آرزوی هر فعال اقتصادی است . و در حالی که هیچ روش بدون خطا برای ایجاد یک کسب و کار وجود ندارد، بسیاری از کارآفرینان مشتاق احساس می کنند تنها داشتن یک طرح تجاری خوب، انگیزه و سرمایه تمام چیزی است که برای ایجاد کسب و کار آنها لازم است.
البته اینها لازمه شروع هر کاری است ولی برای کسب موفقیت بیش از این عوامل لازم است. موفقیت می تواند برای افراد و مشاغل مختلف به معنای چیزهای بی شماری باشد. این احتمال وجود دارد که وقتی از ۱۰ نفر بپرسید که تعریف آنها از موفقیت چیست و چه چیزی یک تجارت موفق را تعریف می کند، ۱۰ پاسخ متفاوت وجود دارد.
در این مطلب کسب و کار راهنمای شهر به تعدادی از گفتگوهای این افراد نگاهی خواهیم داشت.
یکی از دست اندرکاران موسسه آموزشی در ایالت نیوجرسی آمریکا می گوید: هنگام شروع یک تجارت، “اول موضوع به یک چیز خلاصه می شود.” “آیا بازاری برای کاری که انجام می دهید وجود دارد و آیا مردم برای انجام آن به شما پول می دهند؟” منظور این است که محصول یا خدماتی که یک کسبوکار ارائه میکند باید مورد تقاضا باشد، یا در جایی که کسبوکار از نظر فیزیکی واقع شده است، یا، جایی که محصولات خود را به آنجا ارسال میکند.
یک مشاور کسب و کار که به آنها در مورد تصمیمات مالی و تجاری مشاوره می دهد، می گوید: “موضوع راه اندازی کسب و کار در مورد نوآوری و چگونگی ایجاد تقاضا در بازار برای آنچه مورد نیاز است، باید به درستی بررسی شود. “یک کسب و کار می تواند بهترین محصول یا بهترین خدمات را داشته باشد، اما اگر کسی آن را نخواهد یا نیاز نداشته باشد، فروش خوبی نخواهد داشت یا مورد استفاده قرار نمی گیرد.
چگونه صاحبین یک کسب و کار متوجه میشوند چه چیزی مورد نیاز است و چگونه می تواند با موفقیت وارد بازار شوند؟
مشاور یاد شده در موضوع کسب و کار اضافه میکند: «کسبوکارهای موفق به یک طرح تجاری قوی و سنجیده نیاز دارند و همچنین باید تحقیقات لازم را برای یافتن اینکه بازار در کجا قرار دارد، انجام دهند. “این می تواند از کمک گرفتن از متخصصان حرفه ای مانند مشاوران تجاری، وکلا، بانکداران سرمایه گذاری و افرادی که به سرمایه دسترسی دارند، برای کمک به کارآفرینان برای رسیدن به جایی که می خواهند برسند، به خصوص اگر ایده یا محصول خوبی داشته باشند.”
یکی از مهمترین نکاتی که در این خصوص باید در نظر گرفت استفاده از افراد باتجربه ای در زمینه مدیریت اصل کار که شامل فروش و بازاریابی خواهد بود که بتوانند با توجه به سنجش بازار ،زمینه ای برای بازارسازی کار و خدمات خود و مجموعه مورد نظرشان فراهم آورند.
باید به خاطر سپرد که نیروی انسانی باتجربه و کارآمد محصولات و خدمات غیر اولویت دار مردم را نیز میتوانند برایشان بازار پیدا کنند و دقیقا برعکس چنانچه خدمات و یا محصولاتی مفید در مجموعه ما وجود داشته باشد و افرادی برای معرفی و بازارسازی آن به درستی برنامه ریزی نکنند ،نباید انتظار قابل توجهی از ادامه مسیر حرکتی داشت.
این مشاور در جای دیگری میگوید: مدیران و رهبران کسب و کارهایی که موفقیت خود را برنامه ریزی میکنند ،از استخدام افراد با هوشتر از خود نگران نیستند و سعی در بکار گیری این افراد را دارند تا با ایجاد تیم های مختلف کوچک بتوانند از تجربه آنها و ذکاوت و نوآوری یشان استفاده کامل را در مسیر اهداف خود ببرند و البته بایستی به یاد داشته باند که این گونه افراد باید سرویس های متفاوتی از کارمندان عادی دریافت کنند تا همچنان امیدوارانه تر در مجموعه کسب و کار علاقه به بودنشان برقرار باشد.
شور و اشتیاق مدیران کسب و کار بری بهتر شدن و رشد (البته تنها افزایش درآمد ، خیر) باعث باز شدن دریچه های جدیدی برای آنها خواهد شد و کارکنان آنها نیز در این شور و اشتقیاق ناخودآگاه خود را همراه میکنند و این نتیجه ای بسیار ارزنده را به دنبال دارد که یک تیم کاری همچنان مصر به پیشرفت و ارائه خدمات و محصولات بهتری باشد تا رضایت مصرف کننده و مشتری را با بهترین عامل یعنی کار خوب ،جلب کند.
یکی دیگر از نکاتی که بایستی برای نهادینه کردن مسیر رشد کسب و کار در نظر داشت ،احساس لذت و افتخاری است که مدیران از کار و خدمات ارائه شده دارند.حال این موضوع کسب و کار از یک شرکت نظافتی گرفته تا مجموعه هایی که تولید کننده کالاهای مختلف هستند باید به کار خود و خدمات و تولیدات خود افتخار نموده و از وجود آنها احساس لذت نمایند تا این احساس به کارکنان و فروشندگان آنها القا شده و عملا برای ارائه هر گونه فروش با اشتیاق اقدام گردد.اینگونه است که مشتریان نیز از شور و حرارت آنها بی نصیب نبوده و میتوانند این موضوع را به سایر افراد که میتوانند مشتری جدید باشند انتقال دهند.
یکی از اساتید بازاریابی در خصوص اهمیت دادن به نیروی انسانی شرکت ها و کسب و کارها می گوید: برخورد انسانی و ریز بینانه برای کارکنان کسب و کارها بسیار حائز اهمیت است تا جائیکه آنها را وادار به فداکاری هایی خواهد نمود که خارج از عرف وظیفه کاری آنهاست.
در نظر گرفتن شرایط کارکنان و رسیدگی تا حد ممکن به آنها باعث ایجاد پیوستگی این افراد با شرکت مورد نظرشان شده و باعث ایجاد انرژی های مضاعف خواهد بود. انرژی هایی که به حالت عادی در مسیر کسب و کارهای دیگر یافت نمیشود و این انرژی ها قادر به خلق کارهای بسیار ارزشمند و نوآوری های تاثیر گذار در پیشرفت کسب و کارها خواهد بود.
وی اضافه میکند البته فرهنگ یک شرکت و یک کسب و کار بایستی ساخته شود و نمیتوان انتظار داشت از نسخه یک مجموعه دیگر بصورت کپی کامل استفاده شود چرا که بسیاری از عوامل تاثیر گذار در ساخت مسیر حرکت و یا قواعد و فرهنگ کسب و کار منحصر به افراد خاص ساختع میشود و بنا به شرایط ممکن است تغییراتی در آنها ایجاد شده تا انتظار کسب بهترین نتیجه را داشته باشند.
کسب و کار موفق
«کسب و کارها در مورد اهداف، فرهنگ خود و آنچه می خواهند به آن برسند چیزهای زیادی می دانند. کسبوکارهای موفق به یک هدف وفادار هستند و به کارمندان برای انجام یک کار خوب پاداش میدهند. این ممکن است به فرهنگ سازمانی آنها تبدیل شده باشد.
البته لازم به یادآوری است در مسیر موفقیت شرکت ها مدیران قادرند با توجه به اقتضاء شرایط جامعه و تغییراتی که ممکن است در آنها صورت پذیرد ،کسب و کار خود را تغییر داده و بصورت منعطف با شرایط موجود برخورد نمایند .هرچند که بسیاری از مدیران بسیار موفق با توجه به تجربه و بکارگیری از مشاورین و یا حداقل مشاوره با افراد باتجربه بازار ،سعی در آمده شدن برای تغییرات بازار قبل از وقوع شوک های ناگهانی را خواهند داشت.
اگرچه یک شرکت میتواند از همان ابتدا یک هدف مشخص و یک فرهنگ مشخص داشته باشد، اغلب اوقات، این عوامل میتوانند تغییر کنند. این موضوع نکته منفی نیست. در واقع باید انتظار داشت و برای آن برنامه ریزی کرد، هرچند گاهی پیش بینی آن سخت است. این نحوه واکنش یک شرکت است که موفقیت بلندمدت آن را مشخص می کند. باید انعطاف پذیر و به اندازه کافی زیرک باشد و هر کاری را که لازم است انجام دهد تا با تغییرات روند بازار بتواند خود را منطبق نماید.
افراد با تجربه در مسیر حرکت های رو به رشد بازار میدانند رقابت با رقبای قوی برای آنان نه تنها میتواند تهدید نباشد بلکه باعث رشد و پویایی آنها شود چرا که لازم است در این مسیر نسبت به ارائه خدمات و تولیدات متفاوت با مزایای رقابتی اقدام نمود که این مسئله نه تنها کسب و کارها را از رقبا پیش خواهد انداخت بلکه میتواند سهم های تازه ای از بازار برای آنان فراهم آورد.
بنابراین لازم است رقبا را در شرایطی که کسب و کار قرار است آغاز شود شناسایی و نسبت به اهداف و حجم کارکردهای خود دسته بندی کنیم تا بدانیم با هر گروه از آنان چه زمان و چگونه باید ربرو شده و سعی در ربودن گوی سبقت با ارائه خدمات بهتر داشته باشیم.
فناوری ها همچنین نقش پر رنگی در موفقیت کسبوکارها ، بهویژه در دهه گذشته داشته است.
با انفجار رسانههای اجتماعی و تمایل مردم به کسب اطلاعات فوری میتوان با مدیریت ز این پدیده های جدید به خوبی در جهت رشد مضاعف کسب و کارها استفاده نمود.
به عنوان مثال، نه تنها فناوری در سطح شرکت در تولید سریع و کارآمدتر محصولات نقش داشته است، بلکه فناوری در ارتباط با مشتریان و بازاریابی محصولات و خدمات برجسته شده است.
تکنولوژی در تمام جنبههای مختلف کسبوکارهای امروزی وجود دارد. از تبلیغات گرفته تا نحوه اجرای فرآیندها در تاسیسات و حتی در دفتر کار. شرکتهایی که در گذشته از فناوری استفاده نکردهاند، باید همین امروز آن را بپذیرند و برای موفقیت از آنها بهره بگیرند.
امروزه همه چیز با فناوری، اینترنت و رسانههای اجتماعی بهقدری سریع پیش میرود که ممکن است برای بسیاری از شرکتها یک چالش باشد. «شرکتهای موفق آنهایی هستند که میتوانند خود را با همه اینها وفق دهند، میتوانند از فناوری به نفع خود استفاده کنند، میتوانند خود را در چشمانداز رسانههای اجتماعی تبلیغ و بازاریابی کنند و در صورت نیاز، حتی خود را دوباره اختراع کنند.
ممکن است استفاده از آن و سازگاری با آن دشوار باشد، اما آنچه در افق است فرصت های بیشتری را برای آن شرکت ها ایجاد می کند. هیچ کس نمی داند که جهان پنج سال آینده چگونه خواهد بود، بنابراین پذیرفتن آنها بسیار حائز اهمیت است.
در حالی که مؤلفههای دیگری در مالکیت، راهاندازی و ایجاد یک کسبوکار موفق دخیل هستند، آنچه برای یک شرکت کارآمد است، ممکن است برای شرکت دیگر کارساز نباشد. هر کسب و کاری متفاوت است، با اهداف متفاوت و تعاریف متفاوتی از موفقیت.
تدوین و ترجمه:راهنمای شهر